به ناگاه دختری وارد اتاق او شد...
درباره ی مباحث مرتبط با امام زمان(عج) و ظهور ایشان
طبقه بندی: عمومی، ، |
برچسب ها: آخوند، شاهزاده، دختر، شاه، محمدباقر، طلبه، شیطان، شاه عباس، ملاصدرا، ،

دختر پرسید: شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و

سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف

با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌ای از اتاق خوابید.


صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،

شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان  نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید

چرا شب به ما اطلاع ندادی!


محمد باقر گفت: شاهزاده تهدید کرد که

اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد...

 

شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟

و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟

محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد

و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ...


علت را پرسید. طلبه گفت: چون او به خواب رفت

نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد

یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می‌گذاشتم

تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله

با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا،

شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.


شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد

همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و

به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی

به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند.

از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نویسنده : محمد رضا زینی
تاریخ : 22 / 7 / 1392
ساعت :



مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
Design By : Ashoora.ir









پایگاه جامع عاشورا